دراز کشیده بودم روی مبل و فکر میکردم. چشمام بسته بود

صدای پای دخترک میامد ک داره میاد پایین

چشمامو باز نکردم

اومد بالای سرم فکر کرد خوابم

رفت پتوی خودش را آورد انداخت روم

بعد رفت بالشت خودش را آورد گذاشت زیر سرم

پتو و بالشت را صاف کرد و مطمین شد که دستامم زیر پتو باشه.

وقتی درست کرد کامل سرش را آورد نزدیک

گونه ام را بوسید

آروم دست کشید روی موهام و خوند : لالالالایی لالالالایی

چند باری خوند و گفت پیش پیش پیش

آروم دوباره رفت و آروم در را بست


دخترک من. تک تک مهربانی هات. کشیدن پتو روم با عشق که حواست باشه جایی از بدنم بیرون پتو نمانده باشه

بوسه ی خواب

دست کشیدنت روی موهام

چقدر خوبه که هستی برام.


---------------------------------------------------------------------------------------------------

دیوونه میکنی همه را با سوال پرسیدن های فراوونت

میگی حباب توی آبه و اهی هم توی آبه پس آیا ماهی از حباب درست شده

بهت میگم نه و باز میپرسی پس ماهی چجور درست شده

و سوال پشت سوال

مامان من قبل از اینکه تو دل تو باشم کجا بودم؟؟ تو دل کس دیگه ای بودم مثلا خاله؟؟؟

خدا کجاست؟ خدا چ رنگیه؟

مگه خدا چقدر بزرگه ک همه تو بغلش جا میشن؟ حتی باباعلی تپلو هم تو بغلش جا میشه؟ پس دستای خدا خیلی درازه؟؟

خدا زن هست یا آقا؟ گر زن هست آیا شوهر هم داره؟؟

ما چجور درست شدیم؟

مرغ و ماهی و بقیه حیوان ها چجور درست شدن؟


و یه حافظه ی فوق العاده نمدونم این دختر اینجوره یا همه بچه ها؟؟؟؟


از یه سریال یه تکه هایی نه کامل . از قسمت دومش دید

دیشب قسمت بیستمش بود که ما دوباره دیدیم . گفت: مامان یادمه تو این سریاله یه زنه بود که عروس بود . عروسه این مرده بود و این مرده داماد بود. بعد بردش تو زیرزمین در زیرزمین را بست بعد منفجرش کرد بعد همه جا سوخت. و

همه سریالو تعریف کرد برام

و سوال بسیار پرتکرارش در تمام فیلم هایی که میبینه: کدوم آدم خوبه کدوم بده این خوبه؟ این بده؟؟ یک سره داره این سوالو میپرسه :|




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها